دل بــســـپــار...

به آتشی که نمى سوزاند " ابراهیم " را

و دریایى که غرق نمی کند " موسى " را

نهنگی که نمیخورد "یونس"را

کودکی که مادرش او را به دست موجهاى " نیل " می سپارد تا برسد به خانه ی تشنه به خونش

دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد

آیا هنوز هم نیاموختی ؟! که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد ، " نمی توانند " پس به " تدبیرش " اعتماد کن به " حکمتش " دل بسپار به او " توکل " کن و به سمت او ”قدمی بردار : سکوت گورستان رامیشنوى؟ دنیا ارزش دل شکستن را ندارد ...  میرسد روزی ک هرگز در دسترس نخواهیم بود ... خاک آنتن نمیدهد ک نمیدهد...! ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ غصه ﻫﺎﯾﺖ ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ؟ ﭘﺲ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻋﻤﯿﻖ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ ﻋﻤﯿﻖ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ بودن را ﺑﭽﺶ ﺑﺒﯿﻦ ﻟﻤﺲ ﮐﻦ ﻭﺑﺎﺗﮏ ﺗﮏ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ لبخند بزن.....

منبع:پیام توی تلگرام برام اومده بود

سلام دوستان عزیز براتون لینک یک آهنگی رو گذاشتم که وقتی گوشش میدم احساس غرور میکنم و میدونم حرف دل همه ماهاست حتی اونایی که تو ای کشور نیستن

نظرتون چیه؟؟

http://bayanbox.ir/info/2252359741013894433/aghili-vatanam-ey-shokohe-pa-bar-ja

سلام دوستان فیلم ها و پاور پینت های هشت بهشت واقعا عالی هستند من تو ادامه مطلب براتون یکی از فیلم هاش رو میذارم  و ازتون میخوام بقیه ام ببینید ممنون...یاعلی...

سلام دوستان یک دکلمه براتون گذاشتم حتما ببینید.......

مرسی.....

*بسم الله*

از کنار هردختری که رد می شد

یک تنه ی جانانه می زد و لذت می برد ...

- یک اصطکاک دوست داشتنی با هرکسی که در نظرش خوش تراش تر بود! -

یک آن دیدم مقابل من است

نفسم حبس شد

چادرم را کشیدم جلوتر و میخکوب سر جایم ایستادم

ببخشیدی گفت و خودش را کشید کنار ...

 حالا دیگر چادرم را خیلی بیشتر دوست داشتم ...

خدایا ممنون بابت این سپرِ بلا

چادر
مشکی تو

برایت امنیت می آورد

خیالت راحت،

گرگ ها همیشه به
دنبال شنل قرمزی هستند...

 دلم نه عشق میخواهد نه احساسات قشنگ
نه ادعاهای بزرگ نه بزرگ های پر مدعا...
دلم یک دوست میخواهد که بشود با او حرف زد
وبعد پشیمان نشود !!!..... 

سلام چندتا جمله درباره دوست های واقعی براتون تو ادامه مطلب گذاشتم که در این روزها شده دل نوشته های من .......

بسم رب الشهدا و الصدیقین

 شهادت، یك لباس تك‌سایز است ...

صادق به آقا مرتضی گفت: باب شهادت هم دیگر بسته شد ...

امروز می خواهم رک صحبت کنم...از بدی های خودم،خودت و بدی های کسانی که نباید گفته شود....

توی متروکه های تاریخ نمی دانم من و تو دنبال چه می گردیم....شاید گمشده ای باشد ولی من و تو به دنبال گمشده نیستیم...من و تو به دنبال چیز دیگری هستیم که امروزی ها به آن می گویند"آتو"